پوتین، پریگوژین متحد سابق خود و رهبر شورش کوتاه مدت ماه جون را سر به نیست کرد. فرجامی قابل انتظار از حیث سنت های سیاسی روسیه و سبعیت و درندگی رژیم پوتین.
کابل۲۴: آنچه عجیب است نه این قتل سیاسی بلکه شتاب پوتین برای آن و ترور آشکار و آنلاین او از طریق ساقط کردن هواپیمایش بر فراز مسکوست.
در روزهایی که پهپادهای اوکراینی شبانه برج های شیشەای مسکو را هدف قرار میدهند و تجاوز به بن بست رسیدە بە اوکراین، روی ناخوش خود را بیش از پیش به مردم روسیه نشان می دهد، قتل خونسردانەی فرماندەی ارتش خصوصی واگنر خالی از معنا نیست.
پرسش اصلی این است: چرا مردم یک کشور بزرگ اروپایی به جنگ گرگ های کرملین واکنشی نشان نمی دهند؟
چرا پوتین که روسیه را دچار تحریم های سخت و شدید کرده و اندازەی اقتصاد کشور روز به روز کوچک تر میشود، هنوز از مقبولیت قابل قبولی برخوردار است.
گویی این حوادث در کشوری قبیلەای در صحاری آفریقا رخ میدهد!
پاسخ این پرسش ها را باید در روان شناختی جمعی روس ها و تجارب تاریخی ویژەی آن ها جست.
وقتی هنوز استالین در نظر خیلی ها قهرمان است و برژنف که دوران رهبری اش با رکود و ایستایی اقتصاد شناخته میشود، محبوب ترین رهبر روس قرن ببستم است، نباید از محبوبیت پوتین شگفت زده شد.
تاریخ روسیه از جهاتی شبیه تاریخ ایران است. چرخەای تناوبی میان دورەهای جنگ و ترور و وحشت عمومی و زمان های به اصطلاح “تنفس و نفس تازه کردن”
دورەی پوتین پس از اصلاحات پر هرج و مرج گورباچف و سال های قحطی و ناامنی دهەی نود، یکی از این فرصت های تنفس است.
در این که روسیه در سالها و دهەهای بعد تاوان فرصت سوزی های پوتین را خواهد داد، تردیدی نیست.
اما فعلا مردم به خواب زمستانی فرو رفتهاند و اپوزیسیون کم رمق و ناتوان یر شانەهای مردم خوابیده میزند تا بیدارشان کند.
این بیداری چگونه خواهد بود و گلاسنوست و پروستروریکای بعدی چه فرجامی خواهد داشت؟
همانگونه که گفته شد، نوستالژی دوران برژنف که فاتحەی اتحاد شوروی را خواند، به روسیه برگشته است.
حافظەی جمعی از این دوران، ثبات و آرامش نسبی و افزایش تولید موتری مسکوویچ و علاقەی برژنف بە شکار و زنان زیبا و موترهای لوکس را به یاد میآورد، نه جنگ افغانستان و تجاوز به چکسلواکی!
برژنف میان پردەای خوشایند میان دورەی وحشتناک لنین، ترور استالینی و جنگ جهانی دوم و اصلاحات دردناک خروشچف از سویی و اصلاحات ویرانگر گورباچف از سوی دیگر یود.
او مانند پوتین باور داشت که پس از این فجایع باید به مردم قدری فرصت زندگی داد.
اگر مردم روسیه اشتباه او را در حمله به افغانستان بخشیدەاند، طبیعی است گناهان پوتین در تجاوز به اوکراین را هم در نظر نیاورند.
این پدیدەای معمول در تاریخ روسیه است.
پس از اصلاحات آمرانه پتر کبیر که با مشقت فراوان انجام شد، مردم با قدردانی به دوران آرامش فئودور ایوانوویچ معروف به تزار ابله مینگریستند.
تردیدی نیست که خواب سرخوشانەی این دوران هم به پایان می رسد و اصلاحات همچون صاعقەای سهمگین فرود میآید.
اما خروج از چرخەی بدشگون پیش گفتە و رهایی نهایی روسیه از کمند استبداد قطعی نیست.
تا زمانی کە روسیە مثل جوامع اروپایی دیگر به شاه کلید حاکمیت قانون دست نیابد، این چرخه های تناوبی تکرار میشود.
صلاح الدین خدیو