وقتی یک کشور از قدرت، بدون مجوز بینالمللی، در میانه مذاکرات، و با هدف تخریب زیرساختها و حتی هدف قرار دادن غیرنظامیان، استفاده میکند، این دیگر نه بازدارندگی است و نه ایجاد صلح.
بنیامین نتانیاهو پس از حمله امریکا به تأسیسات هستهای ایران گفت:
«این حمله نشان داد که قدرت موجب صلح است.»
کابل ۲۴: این جمله ظاهراً ساده، یکی از خطرناکترین تحریفهای سیاسی در تاریخ معاصر است. چرا؟ چون «قدرت بدون مشروعیت» نه صلح میآورد، نه ثبات.
در نگاه رئالیستی روابط بینالملل، بله، قدرت نظامی میتواند مانع جنگ شود. اما فقط زمانی که در چارچوب قانون، تعادل قوا، و با هدف بازدارندگی بهکار رود.
وقتی یک کشور از قدرت، بدون مجوز بینالمللی، در میانه مذاکرات، و با هدف تخریب زیرساختها و حتی هدف قرار دادن غیرنظامیان، استفاده میکند، این دیگر نه بازدارندگی است و نه ایجاد صلح.
اگر قدرت صرفاً ابزار صلح بود، افغانستان و عراق و غزه امروز باید چیزی از این وضعیت نشان میداد اما جنگی که امریکا بهبهانه «سلاحهای کشتار جمعی» آغاز کرد، نهتنها امنیت نیاورد، بلکه منطقه را برای دههها بیثبات کرد و موجب رشد تروریسم و بیثباتی شد.
اگر قدرت صلح میآورد، چرا تجاوز روسیه به اوکراین، بزرگترین جنگ قاره اروپا را بعد از جنگ جهانی دوم رقم زد؟ چرا اشغال افغانستان امنیت نیاورد؟ چرا حمله به غزه صلح و آرامش را به همراه نیاورد؟
جواب ساده است: قدرت بدون مشروعیت، صلح نمیآورد.
تاریخ نشان داده است:
چه در سیاست داخلی و چه در روابط بینالملل جایی که «قدرت» جایگزین «عدالت» شود و جایی که «قدرت» بدون «قانون» عمل کند،تنها چیزی که میماند، زنجیرهای از خشونت و بیثباتی است.
در چنین جهانی، خشونت و نفرت مشروعتر میشود، و صلح عقب مینشیند.
جهانی که در آن صلح بر پایه بمب و پهپاد ساخته شود، دیر یا زود در آتش همین بمبها میسوزد.
صلح واقعی، بر دوش عدالت، مشروعیت، و گفتوگو ساخته میشود؛ نه روی خرابهی یک کشور و روان فرسوده یک ملت، با لبخند دیپلماتها و سکوت نهادهای بینالمللی.
قدرت چه در داخل و چه در روابط بینالملل، فقط وقتی صلح میآورد که مهار شده باشد، قانونی باشد، و پشت آن، رضایت مردم و وجدان جهانی ایستاده باشد.
در غیر این صورت، «قدرتی که صلح میآورد»، همان فریبیست که سالهاست جهان را به جنگ کشانده است چنانکه در پس هر جنگی رهبران این گفته را تکرار میکنند و جهان هنوز در آتش جنگها میسوزد.


