ایالات متحده و چین در حال ایجاد ائتلافهای جهانی رقیب هستند. در چنین وضعیتی که سازمان ملل نیز در حال سقوط است مقابله با چالشهای جمعی در دنیایی چند پارچه دشوارتر خواهد بود.
سایمون تیسدال
به گزارش کابل۲۴؛ اتحادیه اروپا پس از سالها بی اعتنایی به همسایگان بالکان بار دیگر در مورد پذیرش اعضای تازه صحبت میکند. ایالات متحده در حال تقویت روابط امنیتی با رهبر اقتدارگرای هند و “مردان قدرتمند” در آسیا و اقیانوسیه است.
حتی شاهزاده “محمد بن سلمان” رانده شده سعودی نیز به نفع غرب بازگشته است. چین کشورهای آفریقایی، عربی و “جنوب جهانی” را با صحبتهای اغواکننده درباره یک جهان چند قطبی جدید شجاع، بریکس توسعه یافته و یک جی ۲۰ برابری طلب جذب میکند.
روسیه نیز به شدت به پکن، کوریای شمالی و کشورهای مشابه آنان و همفکر خود میچسبد.
به “نظم نوین جهانی” جدید سلام کنید؛ بازسازی مستمر و ریشهای معماری استراتژیک، حقوقی و مالی موجود جهانی که ذاتا آشفته، گیج کننده و خطرناک و مملو از ابهامات، ریاکاریها و تضادها است.
هم چنین، با اجماع پس از سال ۱۹۴۵ میلادی خداحافظی کنید اجماعی که در آن شورای امنیت سازمان ملل متحد، دیوان بین المللی کیفری، نهادهای تحت رهبری غرب مانند صندوق بین المللی پول و بانک جهانی و کشورهای ثروتمند عضو گروه جی۷ در راس امور جهانی قرار گرفتند.
به طور خلاصه، آن چه در اینجا اتفاق میافتد یک مسابقه سه جانبه است. این وضعیت نظم مستقر و تحت سلطه ایالات متحده (دموکراتیک، لیبرالیزه، بی اعتبار) را در برابر یک رژیم جهانی در حال ظهور (اقتدارگرا، سوداگر، تابع) تحت هدایت چین قرار میدهد.
گزینه سوم کمتر جنگنده که به طور گسترده مورد علاقه “کشورهای نوسانی” در حال رشدی مانند نیجریه، برازیل و اندونزیا قرار گرفته یک چند جانبه گرایی اصلاح شده و متمرکز بر سازمان ملل میباشد که برای مثال، ابتکار عمل کاهش بدهی بریج تاون نمونه درخشانی از آن بود که بازی برابر را به ویژه برای کشورهای فقیرتر و کمتر توسعه یافته تضمین میکند.
هنوز هیچ چیزی حل نشده است. این که قرن بیست و یکم چگونه اداره میشود و چه کسی آن را اداره میکند، یک سوال باز باقی میماند. بنابراین، در حال حاضر، تقلای عظیمی از سوی دولتها برای ایجاد، پیوستن یا گسترش ائتلافهای امنیتی و بلوکهای اقتصادی، مالی و تجاری برای مطابقت با نیازها، ترسها و اولویتهای در حال تغییر وجود دارد.
“جان ایکنبری” پروفسور پرینستون نوشت: “حمله روسیه به اوکراین کشمکش امروزی توسط قدرتهای بزرگ را روشن کرد و تا حدی باعث دامن زدن به آن شد. موفقیت یا شکست سیاست خارجی در گرو توانایی فرد برای جلب ائتلافهای بزرگ از دولتها در کنار خود است”.
“ابراهیم رئیسی” رئیس جمهور ایران هفته گذشته در مجمع عمومی سازمان ملل متحد گفت: “جهان در حال گذار به یک نظم بین المللی نوظهور است. پروژه امریکایی کردن جهان شکست خورده است”.
“آنتونیو گوترش” دبیرکل سازمان ملل متحد نیز هشدار داد که یک “شکستگی بزرگ” در نظامهای اقتصادی، مالی و روابط تجاری در راه است.
پاسخ اتحایه اروپا به این وضعیت ادغام بیشتر است. صحبت در مورد جذب شش کشور بالکان به اضافه اوکراین و مولداوی و اصلاحات داخلی گسترده حول یک “حلقه داخلی” اتحادیه اروپا نه به دلیل نوع دوستی بلکه از سر اضطراب برای مقابله با نفوذ روسیه و چین مطرح میشود.
“الکساندر شالنبرگ” وزیر خارجه اتریش میگوید: “بزرگ شدن یک تلاش بوروکراتیک نیست بلکه در مورد صدور و حفاظت از مدل زندگی دموکراسیهای آزاد و باز غربی است”.
فراخوان فوری ماه جاری از سوی “اورسولا فون درلاین” رئیس کمیسیون اتحادیه اروپا برای اتحادیه اروپای بزرگ که “تعهدات امنیتی معتبر” را ایجاد کند بازتاب دهنده یک تحول دیگر است: ناتوی در حال گسترش و قدرتمند.
اتحاد ناتو اخیرا فنلاند و سویدن را به سوی خود جذب کرد. اوکراین، مولداوی، بوسنی و گرجستان نیز برای عضویت در اتاق انتظار هستند. فشار برای پیوستن به اتحاد ممکن است بر کشورهای بی طرف اتحادیه اروپای غیر عضو ناتو مانند ایرلند نیز افزایش یابد.
صف بندیهای جدید در اروپا نشان دهنده سخت شدن خطوط نبرد در سطح جهانی است. امریکا ایده “ناتوی آسیایی” را رد میکند با این وجود، به طور قابل توجهی ارتباطات امنیتی با جاپان، کوریای جنوبی و فیلیپین را تقویت کرده است.
واشنگتن گروه “کواد” (گفتگوهای چهارجانبه امنیتی) را علاوه بر حضور خود با همکاری هند، استرالیا و جاپان ارتقا داد و پیمان اوکوس را با حضور لندن و کانبرا راه اندازی کرد. هم چنین، پیشنهاد شده که بریتانیا نیز باید به کواد بپیوندد.
نوازش “نارندرا مودی” رئیس جمهور هند توسط “جو بایدن” و احوالپرسی اخیر بایدن با مقامهای کمونیست ویتنام و تلاش او برای یافتن زمینه مشترک کار با ایران پس از مبادله گروگانها در هفته گذشته و تعامل عملگرایانه او با سعودیها و اسرائیل چهره رهبری را نشان میدهد که در تلاش برای از بین بردن هرج و مرج ایجاد شده در دوره ترامپ است دورهای که در آن “نظم جهانی وجود نداشت”. هم چنین، هدف بایدن تحت کنترل و نظارت نگهداشتن قدرت چین است.
شاید بایدن را از مُد افتاده قلمداد کنید، اما برای او جی – ۷ با حضور ایالات متحده، آلمان، فرانسه، بریتانیا، کانادا، ایتالیا و جاپان “کمیته راهبری جهان آزاد” قلمداد میشود.
در مقابل، چین از یک دیدگاه جایگزین حمایت میکند. اتحاد استراتژیک چین با روسیه به دلیل وضعیت در اوکراین تقویت شده است.
پکن خود را به عنوان قهرمان صلح دوست جهان چند قطبی غیرغربی معرفی میکند. چین در تابستان سال جاری با موفقیت کارزاری را برای پذیرش اتحادیه آفریقا در گروه جی – ۲۰ و گسترش گروه پنج کشوری بریکس با حضور پذیرش عضویت ایران، عربستان سعودی، آرجانتین، اتیوپی، مصر و امارات عملی ساخت.
چین هم چنین با ایجاد اهرم فشار در جهان عرب با پذیرش “بشار اسد” رئیس جمهور سوریه در هفته گذشته او را مورد تحسین قرار داد.
چین میزبان اتحاد منطقهای خود سازمان همکاری شانگهای با ۹ عضو است که روسیه، هند و پاکستان را شامل میشود.
ایران در ماه جولای به آن سازمان پیوست. به نظر میرسد پکن قصد دارد معماری مالی جهانی را به ویژه از طریق بانک سرمایه گذاری زیربنایی آسیا نسخه جایگزین چینی “بانک جهانی” تغییر دهد.
با این وجود، این تصمیم در تمام ظواهر مختلف آن با تدبیر بیرحمانه و عدم پاسخگویی دموکراتیک خدشه دار شده است. بدون شک نیاز به تغییر ساختاری وجود دارد. صدای نالههای ناکارآمدی سیستم سازمان ملل متحد به گوش میرسد. شورای امنیت هنوز وجود دارد، اما در حال احتضار است.
با این وجود، بیایید شفاف باشیم. این تغییر وضعیت ژئوپولیتیک رقابتی برای ایجاد جهانی بهتر، امنتر یا فرصتهای برابر برای همگان نیست. کشورهای نوظهور و با رتبه متوسط به هر سمتی که پرش کنند احتمالا مانند گذشته توسط بازیگران بزرگ دستکاری شده و تحت استثمار قرار خواهند گرفت.
این رقابت جهانی جدید برای قدرت، نفوذ و منابع و با ترس متقابل به عنوان بزرگترین مخرج مشترک هدایت میشود.
افسوس که جهانی که بیشتر به بلوکها و ائتلافهای مخلف تقسیم میشود حتی کمتر از حال حاضر برای مقابله با چالشهای جمعی از جمله وضعیت اقلیمی، فقر و سلامت مجهز خواهد بود. “گوردون براون” نخست وزیر سابق بریتانیا اخیرا هشدار داد:
“شکافها در نظم جهانی در حال تبدیل شدن به درههای عمیق هستند، زیرا ما در طراحی راه حلهای جهانی برای چالشهای جهانی شکست میخوریم”. بدون چندجانبه گرایی جدید یک دهه بی نظمی جهانی امری اجتناب ناپذیر به نظر میرسد.