دختری در پرتو آرزوهایش (۲)
پدرم برای فرستادن من به دانشگاه رو حرفهای بسیاری کسانیکه او را جاهل خطاب میکردند چشم و گوش بسته بود و به تنها خواسته من که رفتن به دانشگاه بود لبیک گفته و از هر نوع حمایت که از دستش بر میآمد برای رسیدن من به آن دریغ نورزیده است..