دختری در پرتو آرزوهایش (قسمت اول)
بخاطر دارم چهار سالم بود که پدرم در عقب پردهای فرسوده برای اینکه به گوش من نرسد به آهستگی برای مادرم گفت: امروز نتوانستم کار کنم. مادرم: طفل گرسنه است این که هنوز کودک است نمیتواند دو روز گرسنگی پشت سرهم را تحمل کند. فریال یعقوبی کابل۲۴: ده سالم بود،.