نمیتوان تحلیل ساختاری عامی از وضعیت حجاب در تمامیت جهان عرب ارائه کرد و طبعاً باید موردی و کشور به کشور به چنین پدیدهای پرداخت.
کابل ۲۴: بهطور مثال تا امروز که کویت شاهد تنوع مثالزدنی پوشش برای زن و مرد و آزادیهای مصرح پوشش در قانون پارلمانی خویش است؛ راه درازی طی شدهاست.
وگرنه قوانین شرعی اسلامی در کویت نیز کم سختگیرانه نیست.
دکتر خدیجه المحیمد نویسنده کویتی و فعال حقوق زنان کتابی دارد به نام (خطوات المشروعة الي حقوق النساء)به تاریخ مبارزات دختران در این کشور در «الخطوة الاولى» كه به گام نخست زمینهی پوشش در آن کشور است اشاره میکند و مینویسد:
نخستین جرقه در سال ۱۹۴۹م از سوی دختری جسور در جشنی مدرسهای رخ داد که در برابر جمعی از حاضران، چادر خود را به آتش کشید و پس از آن بود که گروهی از دختران طبقه متوسط به بالا، دست به راهپیمایی زدند و خواهان آزادی زنان در پوشش و رفتار خود شدند.
المحیمد برای فهم چنین رخدادی نشان میدهد که چطور تا نیمهی نخست قرن بیستم هیچ زنی در کویت بدون نقاب و پوشیه از منزل بیرون نمیآمد.
دیکسون جهانگرد بریتانیایی صاحب کتاب«عرب الصحرا» که چندین سال با همسرش در کویت نیز زیستهاند و حاصل آن کتاب (( الکویت و جاراتها)) یا کویت و همسایگانش شد از آداب و رسوم عجیب حجاب در این کشور حکایتهای غریبی نقل میکند.
مثلاً میگوید:
مرد یا بزرگ خانه در مهمانیها بیرون در اندرونی مینشست تا مبادا مردی از مهمانان چشمش به صورت همسرش بیفتد.
و نیز مینویسد به ندرت به پزشکان اجازه میدادند نبض زنان را بگیرند یا زبان زنانشان را معاینه کنند.
و شماری کمتر از ایشان اجازه میداد تا همسر و مادرش در بیمارستانها بستری شود؛ بدینترتیب غالب زایمانها در منازل با قابلههای سنتی و محلی زن صورت میگرفت.
باز از زنی دیگر نقل میکند که ازدواجهای زودهنگام و رواج کودکهمسری مانع آن بود تا دختران بتوانند در شغل پرستاری و مامایی آموزش ببینند.
دیکسون از همکار خود که یک پزشک خانم اروپایی و طبعاً بیحجاب بود گزارشی نوشته که وی نویسنده کتاب [کنت اول طبیبه فی الکویت] یعنی نخستین زن پزشک در کویت بوده اما حتا در مدارس دخترانه هم نه او به عنوان معلم و نه هیچ یک از دختران دیگر حق برداشتن چادر را نداشتهاند.
دکتر صالح العجیری اخترشناس و پزشک کویتی کتابی دارد به نام (( المرأة قديما)) میگوید:
از بیماران زن خويش نمیتوانستیم تقاضا کنیم تا لحظاتی پوشیهشان را برای معاینه بالا بزنند.
او نویسنده(( تاریخ ما اهمله التاربخ)) نیز هست یعنی آنچه که تاریخ در بیان آن کوتاهی کرده است.
در همان دوران یک شاعر فولکور کویتی بود به نام «فهد البورسلی» این مضامین را دستمایهی طنز خود کرده بود و در بیتی گفته بود:
قلت اوقفي لي وأرفعي ” البوشيه”
خلني أروي ضامي العطشان
یعنی:
گفتمش خانم! لحظهای درنگ کن و پوشیهات را بالا بده بگذار ما این عطش سرکش خود به دیدنت را سیراب کنیم.
اینها معمولاً تا دهه سی میلادی است.
سال ۱۹۳۷ فریا ستارک زن جهانگرد دیگری است که از کویت دیدار کرده از گردشگاهها و تفریحات بهاری و سواحل تابستانی کویتیها گزارشهایی نوشته که هیچ یک از زنها را بیچادرهای بلند و سیاه و پوشیهها و نقابهاشان نمیتوانستید ببینید.
و همچنین التحفة النبهانية محمد بن خليفة و بازديدش از كويت در سأل ١٩٦٦م بر اين دست از مشاهدات صحه گذاشته و (بلکه کونکور) که کتابی دارد (کنت اول ممرضه فی الکویت) که خود را نخستین پرستار کویتی در سال ۱۹۵۳میداند. و همچنان کتاب ( الکویت زهرة الخليج العربي) كه محمود بهجت سنان تاریخنگار و سرهنگ بازنشسته عراقی۱۹۵۶م تالیف کردهاست.
و همچنین لورنس دیونا روزنامهنگار سوئیسی، در ۱۹۶۸ گزارشی برای این روزنامه تهیه کرد با عنوان:
(المرأة في الكويت بين الحصير والمقعد الوثير)
با اين احوال قانون آزادی پوشش مندرج در قانون اساسی کویت از سال ۱۹۶۲ برای زن و مرد، آزادی پوشش برابر را تضمین کرده بود.
در حالی که لولوه القطامی، یکی از پیشگامان «آزادی» زنان کویتی، که پدرش زمانی که او هنوز دختری جوان بود، در سال 1952 میلادی او را به لندن فرستاد و در یک «صومعه» که شامل یک مدرسه شبانه روزی بود، تحصیل کرد وقتی به کویت بازگشت، تعجب کرد که زنان هنوز عبایه میپوشند و پوشیه به چهره میزنند! لؤلؤ القطامي امروز در ۹۳سالگی فعال زن کویتی و در قید حیات است او خواهر شریفه است که اولین فمینیست کویتی است که به عنوان اولین زن کارمند در شرکت نفت کویت در سال ۱۹۶۰ مشغول به کار در کنار مردان شد.
فرآیندی که کشمکشهای پر تب و تابش تا به امروز بعد از شیخ نواف جابر الصباح هم با سلفیهای این کشور همچنان استمرار دارد.
روایتهای بیشتری هم هست که موکول باشد به زمانی دیگر، چرا که به درازا کشید.