ماجرای ترانه «یردلی»

ترانه ” یردلی” از مشهورترین تصنیف‌های عراقی-سوری است که ده‌ها خواننده عرب و کرد و سوری آن را اجرا کرده‌اند.

کابل ۲۴: توجه کنید واژه «یردلی» در این ترانه‌ی معروف واژه‌ای عربی نیست؛ عراقی‌های موصل و نینوا با سوریه‌ای‌ها بر سر این ترانه کشمکش دارند و هر کدام می‌گویند این ترانه متعلق به فرهنگ و شهر آنهاست.

اما ترانه‌ها هم شناسنامه دارند،لحن و لهجه‌ی آنها نشان می‌دهند که به چه سرزمینی تعلق دارند.

در شمال شرقی سوریه شهری است به نام قامشلی که واقع در ولایت حسکه است؛ در این این منطقه از آنجا که سالها زیر نفوذ استعمار فرانسه بود، عربی‌اش هم لون و رنگ فرانسوی گرفته، مثلاً در بخشی از این ترانه می‌شنویم (شراباتکم «باغده»)؛ یعنی [بارده= سرد عربی] را مثل فرانسوی‌ها نزدیک به غین تلفظ می‌کند. از طرفی منطقه مختلط از لهجه‌های عرب و سریانی پناهندگان کرد و عراقی است.

«یردلی» مخفف دو  یار کلمه‌ی یار و دل است؛ یعنی:(ای یار دل من!)

قصه‌ی ترانه از این قرار است که  مطربی از موصل برای کار به قامشلی می‌رود که عموماً مسیحی نسطوری بوده‌اند و در آنجا عاشق دختر کارفرمایش می‌شود که بر سر زمین او کار می‌کرده؛ پدر مسیحیِ دختر به دلیل مسلمان بودن پسر عراقی، او را سخت می‌راند و اخراجش می‌کند.

شعر این آهنگ واگویه‌های آن پسر به آن دختر مسیحی است که در چندین جای ترانه به اختلاف مذهبی‌شان اشاره می‌کند:

می‌گوید:

ابوک یسمر حلو ماسک علی دینی!

یعنی ای زیبای سبزه‌رو پدرت به دین من چیزی گفت.

خب به پدرت بگو:

انتی على دینکی و أنا على دینی

که اشاره به آیه قرآن دارد که[ لکم دینکم و لی دین؛]

در ادامه می‌گوید:

صومی خمسینکی و اصوم ثلاثینی

یعنی تو مثل مسیحی‌ها پنج‌روز روزه بگیر و من مانند مسلمان‌ها سی‌روز روزه می‌گیرم.

و ترجیع‌بند سوزناک ترانه هم مدام تکرار می‌کند که:

یردلی یردلی سمره قتلتینی

یعنی ای یار گندمگون دلم تو که مرا کُشتی!

خافی من رب‌السماء وحدی لاتخلینی

یعنی از خدای آسمان‌ها بترس و منو تنها نگذار.

مسعود باب الحوائجی

کابل ۲۴ یک خبرگزاری مستقل است، راوی رویدادهای تازه افغانستان و جهان در ۲۴ ساعت شبانه‌روز. کابل ۲۴ در بخش‌ بازتاب‌ خبرهای تازه، تهیه‌ گزارش‌، ارائه تحلیل‌های کارشناسانه و حمایت از حقوق انسانی همه مردم افغانستان به ویژه زنان و اقلیت‌ها، و تقویت‌ و ترویج آزادی‌های اساسی و انسانی فعال خواهد بود.