در مدار راسالسرطان میلر تقریباً علیه همه چیز به اعتراض قدعلم میکند: علیه احساسات پوچ و توخالی، علیه خودفریبی، علیه کنارآمدن و مدارا با هستی و واقعیت، علیه هنر، علیه تعابیر خیالانگیز و غیر اخلاقی از خدا، هنر و مذهب، علیه تمامی عقاید کلیشهای و تعاریف سنتی دربارهی انسان و تقدیر و ابدیت.
گفتگویی از قلاجوری مترجم آثار هنری میلر:
کابل ۲۴: رمان مدار راسالسرطان کتاب لحظه است، یعنی آتشفشانی است که هنگام خواندنش ناگهان فوران میکند.
کتاب بر دغدغههای همیشگی هنری میلر تکیه دارد که همانا نحوهی برخوردش با عناصر زشت و تنفرانگیز در زندگی است.
در مدار راسالسرطان میلر تقریباً علیه همه چیز به اعتراض قدعلم میکند: علیه احساسات پوچ و توخالی، علیه خودفریبی، علیه کنارآمدن و مدارا با هستی و واقعیت، علیه هنر، علیه تعابیر خیالانگیز و غیر اخلاقی از خدا، هنر و مذهب، علیه تمامی عقاید کلیشهای و تعاریف سنتی دربارهی انسان و تقدیر و ابدیت.
یکی از حرفهای اصلی هنری میلر در رمان این است که عدم رویارویی با جنبهی غریزی زندگی به یک نوع آرمانگرایی میانجامد که این آرمانگرایی بیمورد خودش نوعی از مرگ است.
چون بنیادیترین جنبهی جوهر انسان که همانا شوق زیستن است نادیده گرفته میشود.
آنائیس نین کتاب را تزریق خونی جدید در بدن انسانهایی میداند که در رخوت و سستی زندگی میکنند و این کتاب میتواند زندگی آنان را تکان دهد.
[باور نمیکنید؟ خودم شاهد زندهاش: صبحها چهل دقیقه زودتر به محل کارم میروم تا وقت داشته باشم دوز روزانهام را از این رمان محبوب بخونم.]
آنائیس نین در مقدمهی چاپ اول کتاب مینویسد: این کتاب از خون و گوشت یک انسان به ما داده شده است، خنده، غذا، آرزو، هیجان و واقعیتهای سادهای است که عمیقترین و گنگترین ریشههای خلاقیت ما را جان میدهد، این کتاب به ریشه رخنه میکند، ریشه را میکاود.
صراحت کلام نویسنده باعث شد کتاب از ۱۹۳۴ تا ۱۹۶۱ تحریم شود.
میلر کار منتقدین را راحت کرد و گفت این کتاب داستان زندگی اوست، قهرمان اصلی کتاب خودش است.


