اگر در کابل زندگی میکنید قطعا تجربه مواجه شدن با دزدان مسلح را دارید؛ یا اموال خودتان برده است یا از دوستان و بستگان تان را و یا هم با چنین صحنههای در کوچه و جاده روبرو شدهاید.
در چند ماه اخیر اما آمار سرقتهای مسلحانه در پایتخت بیش از هر زمان دیگر اوقات مردم را تلخ کردهاست.
سرقتهای که گاها منجر به آسیبهای جدی و حتی مرگ افراد نیز شدهاست. برخیها هم دار و ندار شان را دو دستی تقدیم دزدان کردهاند.
کابل۲۴: نوید پسر ۱۸ سالهی که به تازگی از زیر ستم و توهینهای زهراگین پولیس ترکیه خلاص شده و به کابل فرستادهشدهاست، سرگردان جا و مکانی برای گذراندن زندگی اش است. او سه ماه قبل از ترکيه اخراج شدهاست.
خانواده نوید در اصفهان ایران زندگی میکند، چرخ روزگار خانواده او نیز مثل بسیاری از افغانهای دیگر بر وفق مراد نمیچرخد. نوید به دلیل نداشتن پاسپورت نتوانستهاست به خانوادهاش ملحق شود.
او حدود یک ماه قبل در ناحیه ۱۳ پایتخت شکار دزدان بیرحم میشود. دزدان بر علاوه اینکه وسایل او را میبرند او را “چاقو کاری” هم میکنند.
نوید سه چاقو در جاهای حساس بدنش اصابت کرده، کلیه راستش کاملا از بین رفتهاست و شش اش هم به شدت آسیب دیدهاست.
نوید ۵ بار زیر تیغ جراحان رفته ولی هنوز خون ریزی درونی اش بند نیامدهاست. پزشکان از درک اینکه چرا خونریزی او متوقف نمیشود عاجز هستند.
محمد پسرکاکای و تنها کسی که از نوید مراقبت میکند وضعيت او را بحرانی، غیر قابل پیشبینی و خطرناک میداند.
محمد میگوید: ۵ بار عمل جراحی کردیم ولی دیروز ۷۰۰ سی سی خون در درون نوید جمع شده و پزشکان میگویند ما نمی دانم او از کجا خونریزی میکند.
به گفته محمد، او به شدت دچار کمبود خون است. به گفته او هر پیچکاری که بهخاطر کمخونی و مشکلات او تزریق میشود قیمت اش ۱۳ هزار افغانی است و بسیار کمیاب.
محمد میگوید پیچکاریها را از هرات تهیه میکردم و حالا در هرات هم دیگر پیدا نمیشود.
خرید کلیه
نوید کلیه راستش کاملا آسیب دیده و ناکار شدهاست، از بخت نوید کلیه چپش هم کوچک و بهصورت طبیعی مشکل دارد.
محمد میگوید ناچار هستیم برای نوید کلیه بخریم. به گفته او در کابل و هرات کلیه فراوان است اما با قیمتهای سرسامآور و تکان دهنده.
محمد میگوید، کلیه زیاد است اما کسی که کلیه اش را میفروشد مناسب گروه خونی و سن نوید نیست. به گفته محمد کسانی هستند که سن شان بسیار بالا هستند که دیگر کلیه شان برای جوان ۱۸ ساله مناسب نیست و از سوی دیگر، گروه خونی شان هم با یکدیگر همخوانی ندارد.
محمد میگوید یک جوانی را در هرات پیدا کردهاند که ۲۱ ساله است و گروه خونی او هم با نوید یکی است اما او طبق نیازمندی که دارد کلیه اش را “بسیار گران” میفروشد.
به گفته محمد این جوان هراتی کلیه اش را ۹ لک افغانی با هزینههای بیمارستان و موارد دیگر قیمت کردهاست.محمد میگوید موترم را فروختم تا برای نوید کلیه بخرم ولی هزینه های شفاخانه و جراحیهای پشت سر هم توان اقتصادی آنها را ضعیف کردهاست.
نوید حرف نمیزند، رنگش پریده و انرژی اش تحلیل رفته، او خجالتی و از جانبی هم راحت نیست که در خانه دوستانش تحت مراقبت قرار گرفتهاست، او اینجا مهمان است و دوست ندارد دیگران اذیت کند ولی چاره چیست!
خواهری که از آن سر دنیا آمد
نوید یک خواهر دارد، او در ایران محصل است ولی نگرانی برادر زخمی و مسافرش صبر قرار او را ربوده، او درس و دانشگاه را رها کرد و آمده که نوید را ببیند و پرستار او باشد.
خواهرش میگوید خانواده او نگران سلامتی نوید هستند و به همبن خاطر او را مامور کردهاند تا نوید را به ایران انتقال دهد.
زهرا میگوید خیلی امیدوار بودم که نوید آسیب جدی ندیده ولی وضعيت او “اصلا خوب نیست”. من دنبال پاسپورت برای نوید هستم ولی ریاست پاسپورت همکاری لازم را نمیکند.
به گفته او یک هفته بیشتر دنبال اسناد برای اینکه ریاست پاسپورت تایید کند که نوید واقعا به پاسپورت نیاز دارد گشته ولی باز هم نتوانستهاست پاسپورت بگیرد.
زهرا میگوید “آز آن سر دنیا آمدم که برادرم را ببرم ولی او نه پاسپورت دارد نه حال و بدن سالم که با من برود”.
گرفتاری دزدها
محمد میگوید حوزه ۱۸ امنيتي، دزدان را گرفتار کردهاست، نوید را عکسهای دزدان را نشان دادند او آنها را شناختهاست. او میگوید: ” حال نوید خوب نیست، کلیه اش از بین رفته، خونریزی شدید دارد، زندگی او تباه شده مگر ما میتوانیم این هزینهها از دزدها بگیریم”.
حوزه پولیس منتظر نوید است تا وضعيت او بهتر شود تا در باره سرنوشت دزدان تصمیم گرفته شود. ولی نوید به شدت خونریزی درونی دارد. روزهای سختتری در انتطار نوید ۱۸ سالهاست.
حمید شهاب