در دنیای امروز، لحظههایی هست که نه بهخاطر اتفاقاتی که دیده میشوند، بلکه بهخاطر آنچه پنهان باقی میماند مهم میشوند. دیدار دوباره محمد بنسلمان و دونالد ترامپ دقیقاً از همین جنس است؛ نقطه تلاقی دو پروژه قدرت که هر کدام نیازهای خاص خود را دارد و همین نیازهاست که آینده منطقه را قاببندی میکند.
کابل ۲۴: ترامپ از همان روزهای ورودش به سیاست، با شفافیت نشان داده که نگاهش به جهان نه ارزشمحور است، نه نهادمحور؛ بلکه معاملهمحور است.
او در بنسلمان نه یک شریک استراتژیک، بلکه یک «اهرم» میبیند؛ رهبر جوانی که با سرعتی بیسابقه همه پیچهای سنتی قدرت در عربستان را از نو بسته و آماده پرداخت نقدی برای هر توافق بزرگ است. از دید ترامپ، بنسلمان بهترین شریک برای خلق صحنههایی است که او دوست دارد: قراردادهای عظیم، نمایشهای رسانهای و اعلام پیروزیهای سریع.
اما سمت مقابل داستان سادهتر نیست. بنسلمان در حال اجرای بزرگترین بازطراحی قدرت در تاریخ معاصر عربستان است؛ پروژهای که هم جسورانه است و هم پرریسک. او برای تثبیت این پروژه ــ از نئوم تا صنایع دفاعی تا گذار انرژی ــ به دو چیز نیاز دارد: امنیت سخت و پوشش بینالمللی.
ترامپ، اگر قدرتمند به نظر برسد، هر دو را میتواند در اختیارش بگذارد و مهمتر از آن، بدون طرح پرسشهای اخلاقی، حقوقی یا نهادی که معمولاً فضای سیاسی رسانهای آمریکا مطرح میکند.اما نقطه تنش در این رابطه این است که نزدیکی ترامپ- بنسلمان، بیش از آنکه یک «ائتلاف استراتژیک» باشد، یک معاملۀ متقابل برای بقاست.
هر دو رهبر بهطور غریزی میدانند که دیگری میتواند در سیاست داخلیاش دستکم یک پیروزی روایی خلق کند. ترامپ میتواند بگوید «با سعودیها توافق تاریخی کردم»؛ بنسلمان میتواند بگوید «قویترین مرد امریکا پشت ماست».
مشکل اینجاست که هر دو، در نقطهای، میتوانند از دیگری عبور کنند؛ چون این رابطه نه بر نهاد استوار است، نه بر ارزشهای امریکایی یا عربی، که بر نیاز متکی است.
اگر روزی ورق در واشنگتن به زیان ترامپ برگردد، کسی از این رابطه دفاع نخواهد کرد؛ چون دستکم بخشی از آن بر پایه محاسبات کوتاهمدت و بیثبات بنا شده است. این همان بخشی است که بر «توافقهای فردی قائم به شخص» بنا شود، نهتنها نظم منطقهای نمیسازد، بلکه میتواند آن را شکنندهتر کند.
دیدار اخیر بنسلمان و ترامپ، اگرچه در قاب رسانهایاش گرم و صمیمی بهنظر میرسد، اما در ژرفایش چیزی کاملاً متفاوت جریان دارد: اتحاد دو پروژه شخصی با هزینهای که در نهایت، نه واشنگتنِ ترامپ میپردازد و نه ریاض؛ بلکه از یک سو منطقه میپردازد و از سوی دیگر آمریکایی که ترامپ در حال عبور از آن است.


