خبرهای دلخراش خودکشیهای این روزها، خودکشیِ نویسنده تونسی نضال غریبی را به یادم آورد.
کابل ۲۴: نویسندهای که پیش از حلقآویز کردن خودش در منزل خانوادگیاش در قیروان تونس، نوشتهای را بر صفحهی فیسبوک خود منتشر کرد که آن زمان شوک بزرگی برای هواداران و دوستانش بود.
جوانی عاشق زندگی، تهی از نفرتهای حاصل از پوچی، تنها به این دلیل که سالها نتوانسته بود شغلی مطابق رشتهای پیدا کند که در آن فارغ التحصیل شده بود، در ۳۲ سالگی دست به انتحار زد و این پیام را بر صفحهی فیسبوکش منتشر کرد که:
اینک من یک هیچِ تمامم،
فاصلهام با نیستی تنها به اندازه یک گام است یا بهتر که بگوییم یک پرش!
نوشت:
که کار مرگ سخت شگفتانگیز است و چقدر بهایش ناچیز است، با یک دینار یا نیمدینار میتوان بهای ریسمان و چندین سیگار را پرداخت کرد.
همینطور واقعیت چه ناچیز است بهایش، اما ما چشمان و تصورات خود را چنان از توهمات انباشتهایم که حقیقت به جزییاتی نامریی بدل میشود که به هیچ وغ آنها را نمیبینیم، ما تنها چیزهایی را مشاهده میکنیم که خودمان میخواهیم. از طراوت سبزینههای تازه جز خشکی به چشمهایمان نمیآید، تا آنجا که رنگها و مفاهیم رنگها در نظرگاهمان مغشوش میشوند.
درست مانند وضعیت دوستانم، كه با تمام فروتنیای که دارم مرا ابتدا در تصورات خود تا حد مسیح بالا میبرند، اما هنگامی که توقعاتشان از پندار دروغینی که ساختهاند برآورده نمیشود، گیج میشوند و دیگر بین مچ دست و قلبم فرق نمیگذارند و میخهاشان چون تیرهایی ویرانگر به سینهام فرود میآیند.
سپس در همان فرستهی فیسبوکیاش جزییاتی را توضیح میدهد تا نشان دهد خودکشیاش از سر خودخواهی نبوده است.
نوشت که:
اگر خودخواه بودم میتوانستم برای خودکشی خود، داروهای مادر بیمارم را یکجا ببلعم، اما دیدم در مراسم سوگم شاید خانواده فراموش کنند آن داروها را برایش جایگزین کنند، حتا نخواستم که شیوهی خودکشیام با پرت کردن خودم جلوی موتر یا از فراز ساختمان مرتفعی باشد چون نگران بودم که جسدم دچار آسیبدیدگیهای سختی شود و مانع اهدای اعضایم به دیگران گردد که قبلاً خودم به آن سفارش میکردم.
سپس در پایان وصیتنامه، مقداری هم سفارش به اهتمام به موسیقی و هنر و کتاب و گسترش عشق در نهاد کودکان و نسل جدید میکند و بعد خودش را با همان ریسمان یکدیناریاش حلقآویز میکند.
•• این متن را که از فیسبوک نضالغریبی میخواندم، از خاطرم گذشت، که عربها، «اتانازی» را به((الموت الرحیم)) ترجمه کردهاند، یعنی حق مرگی که از روی مهر و شفقت به فردِ بیمار اعطا میشود و اندیشیدم که چه بسا خودکشیهای فراوانی هم هست که شخص با یأس و نومیدی از دریافتِ هرگونه شفقتی از اطرافیانش، تصمیم میگیرد تا خودش هدیهدهندهی مرگی رئوفانه به خویش باشد.
فعلا همین….!