۱_نخست وزیر قطر در تنها دیدار خارجی ملا هبت الله به او گفته: مانند قطر یک کشور مسلمان مدرن شوید. ما دارای یک جامعەی مسلمان هستیم که در آن زنان دوشادوش مردان در تمام عرصەها هستند.
کابل۲۴: پاسخ هبت الله معلوم نیست. همچنین معلوم نیست که وی غیر از فقه و شرعیات چقدر با علوم انسانی مدرن و تاریخ آشناست!
اما احتمالا میداند که آنچه آل ثانی در قندهار گفته، همان است که صد سال قبل امان الله خان شاه اصلاح طلب در کابل میگفت. شاهی که کمتر از آتاترک و رضاشاه عاقبت به خیر شد و گرفتار موج هایل محافظەکاری و سنت گردید.
۲_ سال 1379 سید محمد خاتمی به چین رفته بود. ظاهرا سخنرانی وی در دیدار با رئیس جمهور چبن مطابق عادت همیشگی، سرشاز از نکات فلسفی و فکری بوده است.
جیانگ زمین هنگام پاسخ به او میگوید: من یک مهندس مکانیک هستم و فکر میکنم، مردم به کارهای عمرانی و اقتصادی احتیاج دارند و فلسفه راه حل مشکل مردم نیست!
۳_ صد سال پیش نه تنها قطری روی نقشەی جهان وجود نداشت تا افغانستان را نصیحت کند، بلکه از میان 50 کشور مسلمان جهان تنها ایران، ترکیه و افغانستان دارای استقلال بودند.
حتی استقلال کشور بزرگی چون چین هم تنها روی کاغذ وجود داشت و امپریالیسم غربی در قرن نوزده تا توانسته بود، آن را تحقیر و تصغیر نموده بود.
اگر ایران و ترکیه قرن نوزده را از کف دادند، افغانستان نگون بخت در قرن بیست هم رفوزه شد.
در حالی که کشورهای پنجاه سالەی حاشیەی جنوبی خلیج فارس همان راهی را می روند که دیکتاتورهای به اصطلاح مصلح ابتدای قرن گذشته در پی آن بودند.
۴_ترکیب بازار آزاد و دولت اقتدارگرا در هیات قسمی استبداد منور نفتی سریع ترین رشدهای اقتصادی سال های اخیر جهان را خلق کرده است.
در این کشورها هیچ دمکراسی وجود ندارد. اما حاکمیت قانون به شکلی برقرار است و دولت فاصلەای معنادار را با هر ایدئولوژی های سیاسی تمامیت خواهی حفظ کرده است.
مانند کمونیسم خلقی و اسلام سیاسی که در نیم قرن گذشته مسئولیت رهایی نوع بشر و پرولتاریای جهانی را به دوش افغانستان فقیر نهاده بودند!
۵_ گفتیم که شیخ نشین های خلیج فارس بهرەای از دمکراسی نبردەاند، طمعی هم دربارەی برساختن یک بین الملل اسلامی ندارند، اما نسخەی خلیجی آنها از اسلام به طرزی باورنکردنی متساهل و روادار است.
امارات در حال ساخت عبادتگاه برای سیکها، هندوان و بودایی هاست. همایشهای نزدیکی میان ادیان را برگزار و در تقریب فرق و مذاهب اسلامی میکوشد و جایزەی صلح امام حسن اعطا میکند.
بی گمان بیطرفی دینی شرط توسعەی آن و جذب سرمایەی خارجی و ایجاد ویترینی جذاب از کشوری بردبار و دستکم در ظاهر فاقد مشکلات داخلی است.
۶_ این روزها مشغول خواندن خاطرات سال 79 هاشمی رفسنجانی هستم. در لابلای آن مکرر به انتقاد امامان جمعه و برخی محافل روحانی از سیاست مذهبی رئیس جمهور وقت برخورد کردم.
آقایان معتقد بودند دولت خاتمی در حال تقویت سنی ها به زیان شیعیان است!
فارغ از درستی و نادرستی این ارزیابی که البته کاملا غلط بود، فقدان نگاهی ملی که قائل به برابری تمام ایرانیان در پبشگاه قانون باشد، تکان دهنده بود.
به راستی با فرقه گرایی های از این قبیل چگونه می توان توسعه یافت؟
تاکید افراطی روی هویت و غفلت از پیشرفت، بهایی هنگفت دارد. هفتاد سال است که بخش مهمی از جهان اسلام گرفتار این دشواره است!
صلاح الدین خدیو