پس اگر دقت کنیم به خوبی میفهمیم که خاستگاه و منبع اصلی قدرت سیاسی در خود مردم قرار دارد، نه در حاکم و نه در آسمانها. اگر مردم در این شش چیز با حکومت همراه و همکار باشند قدرت حکومت به شدت قوی شده و پایدار میگردد و اگر به خوبی متحد و منسجم باشند میتوانند با خروج جمعی خود از اطاعت و همکاری، حکومت را تغییر دهند.
محمدامین احمدی
سرچشمههای اساسی قدرت شش چیز هستند:
۱.اقتدار یعنی باور مردم به اینکه حاکم و به عبارتی دیگر حکومت بر سر اقتدار از حق فرمانروایی برخوردار است و حق دارد حکومت کند و آنها اخلاقا وظیفه دارند که از حکومت موجود و حاکم آن اطاعت کنند.
۲. منابع بشری؛ به این معنا و مفهوم که بخشی قابل توجه از جامعه از حکومت اطاعت کنند و با آن همکاری کنند.
۳. دانش و مهارت ، یعنی در میان حامیان و پیروان حکومت دانش و مهارت لازم برای حکومتداری و رتق و فتق امور فنی و تخنیکی ، وجود داشته باشد.
۴. منابع نامحسوس از قبیل ابزارهای روانی، و ایدئولوژیک که حکومت و اعمال قدرت را توسط آن برای مردم توجیه و قابل قبول سازند.
۵. منابع مادی ؛ از قبیل عوایدمالی، سیستم مالی، وسائط حمل و نقل، وسایل ارتباطی …..
۶. سیستم مجازات و توانایی بر تطبیق مجازات؛ یعنی حکومت از یک سیستم کیفری منظم برخوردار باشد تا بتواند کسانی را که همکاری نمیکند و یا نافرمانی میکند، مجازات کند.
با در اختیار داشتن این منابع قدرت سیاسی به وجود میآید ، لکن حاکم در داشتن این منابع و حفظ آنها نیازمند و وابسته به همکاری کسانی است که بر آنها حکومت میکند ، یعنی وابسته به همکاری مردم است. اگر مردم باور خود را به مشروعیت حکومت و ایدئولوژی آن از دست دهد، همکاری فنی و تخنیکی نکند و عواید و سیستم مالی و سیستم کیفری آن را با نافرمانی و عدم همکاری خویش فلج کند ، منابع قدرت حاکم نابود میشود و در نتیجه سقوط میکند.
پس اگر دقت کنیم به خوبی میفهمیم که خاستگاه و منبع اصلی قدرت سیاسی در خود مردم قرار دارد، نه در حاکم و نه در آسمانها. اگر مردم در این شش چیز با حکومت همراه و همکار باشند قدرت حکومت به شدت قوی شده و پایدار میگردد و اگر به خوبی متحد و منسجم باشند میتوانند با خروج جمعی خود از اطاعت و همکاری، حکومت را تغییر دهند.
البته پرسشهای زیاد وجود دارد که باید جواب داده شود و مطالعات دقیق به عمل آید ، آنچه آوردیم فقط یک اشاره است برای اینکه در مورد آن همه ما بیندیشیم .