شهباز شریف؛ نخستوزیر پاکستان با ابراز نگرانی از وضعیت افغانستان گفته اسلامآباد با جامعه جهانی نگرانی مشترکی درباره تهدید گروههای تروریستی از سوی افغانستان دارد. او از القاعده، داعش، تحریک طالبان پاکستان و بعضی گروههای دیگر به عنوان تهدیدهای تروریستی از سوی افغانستان یاد کرد و خواهان برخورد جدی با این گروهها شد.
امیرخان متقی؛ وزیر خارجه طالبان اما بدون اشاره به نخستوزیر پاکستان گفت برخی کشورها در تلاش اند تا افغانستان را به عنوان مرکز امن تروریزم به جهان معرفی کنند.
نعیم وردک؛ سخنگوی دفتر سیاسی طالبان در قطر هم در رشته توئیتهایی نگاشته که اظهارات غیرمسئولانه شهباز شریف در مورد افغانستان حاکی از ناآگاهی، عدم درک اصول دیپلماتیک و استرس او میباشد که قابل تأسف است.
وردک افرودهاست: شهباز شریف تمام تلاش خود را برای کنترل بحران اقتصادی کشورش به کار خواهد گرفت؛ اما به یاد داشته باشد که نشانه گرفتن افغانستان راه حل نیست.
پیش از پرداختن به محتوای سخنرانی شهباز شریف در مجمع سازمان ملل، پاسخ طالبان به این سخنان، نیازمند درک و درنگ است. طالبان که با حمایت پاکستان ایجاد شدند، جنگیدند و به قدرت رسیدند، امروزه به نظر می رسد که هر روز بیشتر از پیش از پاکستان فاصله می گیرند.
پرسش مهم این است که آیا این طالبان هستند که تغییر کرده اند یا سیاست خارجی رژيم اسلام آباد در قبال طالبان، افغانستان و مهم تر از همه تروریزم تغییر کرده است؟
این پرسش به طور ویژه با توجه به این واقعیت، اهمیت بیشتری پیدا می کند که پس از تسلط طالبان، بسیاری از منتقدان آنها تصور می کردند که افغانستان به «اشغال» پاکستان درآمده است. همین چند روز پیش نیز عبدالرشید دوستم؛ رهبر ازبک تبار جنبش ملی که از چهره های شدیدا ضد طالبانی به حساب می آید، ادعا کرد که افغانستان در حال حاضر به اشغال یک کشور مسلمان به نام پاکستان درآمده و به باور او، این اشغال با اشغال امریکا و انگلیس و شوروی هیچ فرقی ندارد. او حتی پا را از این هم فراتر گذاشت و مدعی شد که حالا افغانستان همانند یکی از ایالت های پاکستان، اداره می شود.
این نشان می دهد که هنوز هم این تصور قوی وجود دارد که طالبان به پاکستان وابسته هستند و از آنها برای اداره افغانستان دستور می گیرند. با این حال، اظهارات تازه شهباز شریف و پاسخ نسبتا صریح طالبان به آن به چه معناست؟
به نظر می رسد که در پی تحولات سیاسی اخیر در پاکستان که به حذف عمران خان از قدرت و روی کار آمدن یک دولت طرفدار امریکا انجامید، رویکرد سیاست خارجی اسلام آباد در قبال طالبان هم دستخوش تغییر شده است. اگرچه عمران خان هم معتقد بود که سه گروه «تروریستی» شامل داعش، طالبان پاکستانی و ارتش آزادی بخش بلوچ از افغانستان علیه پاکستان اقدام می کنند.
با این حال، عمران خان بن لادن را «شهید» می خواند و تکریم می کرد؛ اما شهباز شریف از فعالیت القاعده هم در کنار داعش و طالبان پاکستانی و… در افغانستان ابراز نگرانی می کند. شهباز شریف حتی به امریکا پایگاه هوایی داده و زمینه کشتن ایمن الظواهری در کابل را فراهم کرده است.
رژيم اسلام آباد اخیرا خواستار استرداد رهبر جیش محمد از سوی طالبان شد که بربنیاد ادعای آنها در افغانستان زندگی می کند.
این به معنای آن است که پاکستان به طور ملموسی از گروه های تروریستی مورد حمایت خود فاصله می گیرد یا دست کم در ظاهر امر، اینگونه وانمود می کند.
بخشی از این کارزار، ظاهرسازی و ریاکاری است تا نشان دهند که پاکستان به حمایت مالی از تروریزم پایان داده تا از فهرست خاکستری گروه اقدام مالی FATF خارج شوند؛ اما بخشی دیگر به تنش و تقابل پنهان اسلام آباد و کابل مربوط می شود؛ رویدادی که در پی جا به جایی سیاسی در اسلامآباد رخ داده و در نتیجه آن، پاکستان به جای آنکه از روی کارآمدن یک نیروی متحد خود در کابل خوشنود باشد و از امتیازات ویژه آن برای تعمیق تسلط خود بر افغانستان استفاده کند، مایل است به عنوان یک کشور متحد امریکا در منطقه عمل کند. رویکرد امریکا در حال حاضر، تشدید فشار بر طالبان است تا به واشنگتن در خصوص مسایل مختلف امتیاز بدهند و در نهایت به یک رژيم سرسپرده امریکا در آسیا تبدیل شوند؛ کاری که اعراب و دیگر رژيم های دست نشانده در منطقه هم می کنند.
رژيم اسلام آباد در عین حال به کمک امریکا به قدرت رسیده و از این منظر نیز مجبور است به دستورات واشنگتن عمل کند؛ چون هم حیات سیاسی خود را مدیون حمایت امریکاست و هم می داند که اگر کژتابی و گردنکشی کند در آینده با اراده واشنگتن تغییر خواهد کرد.
اینهمه در حالی است که پاکستان نه تنها نمی تواند در نگرانی جهان از رشد تروریزم در افغانستان سهیم باشد؛ بلکه خود در زمینه تولید و توسعه تروریزم متهم است و حامی بزرگ شاخه های القاعده و داعش و دیگر گروه های تروریستی در افغانستان و منطقه به حساب می آید؛ اما بنا به دلایلی که در بالا اشاره شد اکنون صلاح و منفعت سران رژيم اسلام آباد، ضدیت ظاهری با تروریزم و بازی برپایه قواعد امریکا است؛ حتی اگر به قیمت رنجش طالبان حاکم بر افغانستان تمام شود.
محمدرضا امینی