نزدیک صد سال است که خاورمیانه، بحرانیترین منطقۀ جهان است. بحران خاورمیانه بیش از آنکه درونزا باشد، حاصل منازعات غرب و روسیه است. نفت خاورمیانه و گذرگاههای آن، پای قدرتهای بزرگ را به این منطقه باز کرده است؛ اما هر دو کشور، کمتر به رویارویی مستقیم میاندیشند؛ بلکه میکوشند از کشورهای منطقه یارگیری کنند و خط مقدم جنگ را به آنها بسپارند.
هر کشوری که بتواند کمتر در این بازی شرکت کند، آسیب کمتری میبیند و هر کشوری که بیشتر خود را درگیر کند، هزینۀ بیشتری میدهد. ایران در چهل سال گذشته، بیش از هر کشور دیگری در جهان، هزینۀ سیاستهای روسیه را در منطقه پرداخته است؛ چنانکه عربستان هزینههای آمریکا را برعهده گرفته است.
شکوفایی اقتصاد روسیه در گرو استمرار دشمنیهای ایران با غرب و آمریکا است و از همین رو روسیه با همۀ توان سیاسی و نظامیاش پشت این دشمنیها میایستد و بر این آتش خانمانسوز نفت میریزد. شوروی سابق و روسیۀ امروز، از نیاز غرب به نفت خاورمیانه، تله ساختهاند و غرب نیز هر باجی که در هر گوشۀ جهان به روسیه بدهد، هزینۀ آن را از راه فروش اسلحه به کشورهای خاورمیانه و قراردادهای سودآور تأمین میکند. خاورمیانه تنها در دو صورت، روی آرامش را میبیند: ۱. آشتی قدرتهای جهانی با یکدیگر؛ ۲. پایان نیاز دنیا به نفت و گذرگاههای خاورمیانه. بنابراین حل بحران خاورمیانه، به نظر ممکن یا دستکم نزدیک نمیآید. در چنین وضع پیچیده و خطرناکی، تنها کار عاقلانه، کاستن از میزان و گسترۀ دشمنیهاست. میتوان دشمنیها را درونی کرد و برای آن هزاران دلیل سیاسی و انسانی و دینی و تاریخی و ایدئولوژیک بافت و حتی یافت؛ اما برای روسیه دلیل دشمنی با آمریکا مهم نیست. مهم، آمادگی یک کشور برای پرداخت هزینههای دشمنی با آمریکا و غرب است.
رضا بابایی