زمانی که کاترین بیگلو به عنوان اولین زن، اسکار بهترین کارگردانی را برای فیلم «مهلکه» از آنِ خود کرد، تاریخساز شد. او توانست در صنعت مردانهی فیلمسازی تمریکا، به عنوان شخصی که موقعیت برابری با مردان برای خود دستوپا کرده است، بدرخشد و این نقطهی عطف سینمایی- سیاسی در هالیوود است.
کابل۲۴: از طرفی خانم کاترین بیگلو در ژانر جنگی که معمولا زنان به آن نمیپردازند یا با ویژگیهای زنانه فاصلهی زیادی دارد، موفق به کسب چنین جایگاهی شده است؛ اثری که دربرابر فیلمهای جنگی با ویژگیهای مردانهای که دربر دارندهی نارضایتی، نظامیگری، ابهام و نابودی مداوم برای به تصویر کشیدن خشونت هستند؛ خشونت خودویرانگری که در «مهلکه» بهصورت حقیقتی وحشتناک در عراقِ پس از حملهی آمریکا روایت میشود.
فیلم، داستان سه تفنگدار ارتش آمریکاست که مسئول خنثی کردن بمبهایی هستند که شورشیان عراقی در معابر شهر کار میگذارند. جذابیت داستان آنجا تأثیرگذار است که یکی از این تفنگداران به نام جمیز (جرمی رنر) علاقهی زیادی به انجام این مأموریتها نشان میدهد، بهقدری که دیگر همقطارانش از این شیفتگی مفرط او دچار وحشت میشوند.
من و نویسندهی فیلمنامه سعی کردیم تا در مواجهه با چالشهای روند ساخت این فیلم صادقانه برخورد کنیم. متأسفانه از جزئیات دردناک جنگ عراق اطلاعات زیادی در دست نیست و من به فیلم خود بیشتر به عنوان یک رپورتاژ خبری نگاه میکنم. (کاترین بیگلو)
جنگ، علیرغم نفرتانگیز بودن، جیمز را صاحب یک شغل کرده است و جیمز تلاش میکند تا به بهترین نحو به وظایفش عمل کند.
جنگ به او موقعیت، شأن اجتماعی و دوستانی همدل داده است که در این دوره و زمانه بهسختی میتوان به دستشان آورد. درواقع ما با شخصیتی مواجه هستیم که اتفاقی مانند جنگ که در نفس خود حادثهی تلخی است، او را به هدفش رسانده است؛ چیزی که جامعه آن را از او دریغ کرده است و این چیزی است که فیلم بیگلو را از دیگر آثار سینمای جنگی متمایز میکند.
حتی مرگ جیمز هم مانند آثار جنگی دیگر نه مصیبت جنگ را به ما نشان میدهد و نه مرگ قهرمانانه را. مرگ او نه الهامبخش است و نه جذاب.
او حتی تیر هم نمیخورد. مرگ جیمز مرگ یک زندگی است که هر روز و هر لحظه در التهاب ترس از انفجار هرکدام از بمبهایی که خنثی میکند، تحلیل میرود.
فرانسوا تروفو، تا میتوانست «مهلکه» را به عنوان فیلمی ضدجنگ دیده است. نه به این خاطر که این فیلم نقدی ساده از جنگ ارائه میکند، بلکه به این دلیل که به بیننده نشان میدهد که انسانها چگونه نیازمند جنگ میشوند و چگونه بیش از آنکه شیفتهی شهادت باشند، برای جنگیدن زندگی میکنند.


