انسان امروز با اتکا به خرد خود یک جهان مادی به وجود آورده که واقعیت آن از رویاها و افسانه پریان و مدینه فاضله فراتر رفته است.
کابل۲۴: نیروهای فیزیکی آن چنان مهار و در اختیار گرفته شدهاند که نوع بشر قادر خواهد بود شرایط مادی لازم برای یک زندگی بارور و در خور انسان را تامین کند.
اگرچه انسان هنوز به شمار زیادی از هدفهای خود نرسیده اما شکی نیست که این هدف ها در دسترس بوده وحال برای اولین بار در تاریخ انسان می توان تصور کرد که اتحاد نوع بشر و غلبه بر طبیعت به منظور رفاه دیگر خواب و خیال نبوده بلکه یک امکان واقعی است.
با این همه انسان امروزی که در سایه عصر روشنگری آن پیشرفت سیاسی و اقتصادی را آغاز کرد وبه انسان نیرو و جرات داد تا شاهکارهایی را در چند قرن گذشته خلق کند.
دیگر احساس آرامش نمی کند و بیشتر و بیشتر دچار سرگشتگی است!! کار و کوشش می کند امّا از فعالیتهای خود احساس بیهودگی دارد در حالی که قدرت و تسلط او بر ماده گسترش می یابد در زندگی فردی و اجتماعی خود را ناتوان می بیند.
با اینکه وسایل نوتر و بهتری برای استیلا به طبیعت میسازد ولی در توری که از همین ابزار و وسائل تنیده شده گرفتار گردیده و بصیرت خود را به منظور غایی “خود انسان” از دست داده است.
در حالیکه فرمانروای طبیعت شده برده ماشینی است که به دست خود ساخته است و….. با تمام دانشی که درباره ماده دارد از مهمترین و اساسی ترین این مسائل “هستی انسانی “بی خبر است.
بهقول مولانا
قیمت هر کاله میدانی که چیست
قیمت خود را ندانی احمقیست
در این میان بحران کنونی منجر شده به عقب نشینی امیدها و افکار حاصله در عصر روشنگری جای خود را به عقیده ای ضعف غائی و ناچیزی بشر داده است که آن به نوبه خود وضع ریشههای فرهنگ ما را به نابودی تهدید میکند.
افکار عصر روشنگری به انسان آموخت که چگونه می توان از خود به منزله رهنمونی برای ایجاد هنجارهای اخلاقی با ارزش استفاده کرده و بدون نیاز به الهام مقامات مذهبی، کلیسا، کنیسه و….. به منظور تشخیص خیر و شر ها به خود متکی شود، شعار روشنگری” جرات دانستن داشته باش “که تلویحاً به دانش خود اعتماد داشته باش را می رساند انگیزه کوشش ها و موفقیت های انسان مدرن گردیده است.
اما امروز شک و تردید فزاینده در مختار بودن و خرد بشر و … ، اخلاقی نابسامان پدید آورده و انسان را از رهبری الهام یا “خود “محروم کرده است.
شاید سوالی که با آن روبرویم این است که:
انسان چیست؟! چگونه باید زندگی کند !؟و چگونه میتوان نیروهای عظیمی را که در درون او است آزاد کرده و به کار بهره ور بگیرد!؟
در این ارائه، میخواهیم حول وحوش این مسائل گفتگو کنیم.
ادامه دارد…