وسوسه‌های انسان و مصائب او (۸)

از انسان فعال و بارآور یعنی کسی که با نیروهایش به جهان عینی دست یافته آن را در بر می‌گیرد، نمی‌توان برداشت درستی داشت مگر آنکه نفی بارآوری و کنشگری یعنی”بیگانگی” شناخته شود.

به گزارش کابل۲۴؛ گوته می گوید: “الهام الهی در آنچه زنده است جلوه می‌کند نه در آنچه بی روح و مرده است، این الهام در چیزیست که “در حال شدن است” جوشان است، نه در آن چه خشک و ثبات یافته است، از اینجاست که جان در گرایش به سوی الهام الهی آنچه را جوشان و زنده است، آنچه را ” در حال شدن است” می‌جوید در حالی که عقل به چیزهایی می پردازد که ثبات و شکل نهایی گرفته اند تا بتوانند آنها را به کار گیرد.

“(گفتگوی گوته با اکرمان)((با توجه به جهان اندیشیدگی (قرن ۱۸ و۱۹) انتقادات همانندی در اندیشه شیلر، فیخته و سپس هگل و مارکس می‌یابیم، مارکس می‌گوید:

حقیقت را شوری نیست و آنچه شور انگیز است حقیقت نیست ))
اساساً همه فلسفه هستی گرایانه از” کی یر که گور ” به بعد به بیان همین مطلب پرداختند، به نوعی همه،”جنبشی است صد و اند، ساله توأم با سرکشی علیه نامردم شدن انسان در جامعه صنعتی،” به واقع مفهوم بیگانگی به زبان غیر خدا پرستانه معادل است با آنچه به زبان خداشناسی گناه خوانده می‌شوند!! “واگذاشتن خویش و خدای درون خویش.”

تعبیر بیگانگی را اولین بار هگل به کار برد برای وی تاریخ انسان، در عین حال تاریخ بیگانگی انسان است، وی در فلسفه تاریخ نوشت: ”

ذهن در واقع به خاطر تحقق انگاره هایش تلاش می‌کند ولی در انجام این مهم، این هدف را از دیده می‌پوشاند و بیگانگی از ذات خویش را نادیده گرفته، برخود می‌بالد و خرسند است!!

مارکس همچون هگل، مفهوم بیگانگی اش، بر تمیز بین ذات و وجود استوار است و مبتنی بر این است که وجود انسان از ذات وی بیگانه می‌باشد یعنی وی به واقع آن‌چنان نیست که بالقوه هست و به دیگر سخن آن چنان نیست که باید باشد.

به نظر او فرآیند بیگانگی در کار و تقسیم کار جلوه‌گر می‌شود. کار برای او پیوند فعال با طبیعت است خلق یک جهان تازه است ،خود آفرینی انسان است (از دیدگاه او کار فکری مانند کاردستی، کار فیزیکی یا کار هنری کار به شمار می‌آید) ولی همین که وسوسه های تصاحب و زیاده خواهی انسان و وسوسه به مالکیت شخص بر هر چیز و تقسیم کار به ظهور رسیدند، کار دیگر تجلی قوای انسان نخواهد بود کار و فرآورده‌های آن، هستی جدا از انسان، اراده و طراحی وی به خود می پذیرد.

“محصول یا فرآورده ی کار، به هستی ای بیگانه، نیروی مستقل از تولیدکننده و در برابر وی تبدیل می‌شود.

فرآورده ی کار، کاری است که در یک عین تجسم یافته و به یک شیء مادی و بدل شده است.

این فراورده ، کار عینیت یافته است “( دست خط های اقتصادی فلسفی) کار بیگانه شده است زیرا دیگر بخشی از طبیعت آنکه کار را انجام می‌دهد، نیست.

“در نتیجه وی در کارش خویشتن را جلوه گر نمی‌سازد، بلکه خود را انکار می‌کند.

بیش از آنچه احساس کامیابی کند خود را درمانده می یابد. نمی‌تواند آزادانه کارمایه‌های ذهنی و بدنی اش را به ظهور رساند بلکه تنی خسته و جانی تباهی گرفته محصول این نوع کار خواهد بود.

از این رو کارگر در هنگام کار چون بی‌خانمانی نگران و پریشان احوال است و برعکس وقتی از کار دست می‌کشد احساس آرامش و ایمنی می‌کند”

(دستخط ها) از این رو در عمل تولید کارگر در رابطه با فعالیت اش آن را چیزی بیگانه و نه متعلق به خویش می‌یابد.

از فعالیت خود که چیزی جز واکنش و فعل پذیری اجباری نیست رنج می‌برد و درد می‌کشد؛ توانایی برای چون او درمانده ای افسانه ای بیش نیست؛ او دیگر با خلاقیت وداع کرده و سترون گشته است.

“از سوی انسان به این شکل از خویش بیگانه می‌شود و سوی دیگر فرآورده‌ی کار چون قدرتی بیگانه بر وی مسلط می‌شود.

رابطه او با جهان حسی خارج و با اعیان طبیعی نیز چنین است؛ جهان را چون بیگانه‌ای و خصمی می‌نگرند.

در این جا دو نکته را تاکید می‌کند: نخست اینکه تحت شرایط سرمایه داری انسان در فرایند کار، از قدرت‌های خلاقه اش بیگانه می‌شود و دوم اینکه موضوع های کار او قدرت هایی می‌شوند مستقل از تولید کننده و بیگانه با او که سرانجام بر وی حکومت می‌یابند .

کارگر به خاطر فرایند تولید وجود دارد و نه فرآیند تولید به خاطر کارگر.

نکته‌ای را باید گفت بیشتر مارکس را آن‌گونه می‌فهمند که مهم‌ترین مسئله برای او بهره کشی اقتصادی از کارگر بوده است می‌پندارند مهمترین اعتراض وی به سرمایه داری این است که سهم کارگر از تولید کمتر از آن است که باید باشد، یا حداکثر محصول باید به جای سرمایه‌دار متعلق به کارگر باشد.

ولی آنچه در انسان شناسی مارکس یافت می‌شود، به نظر اگر دولت جای سرمایه‌دار را بگیرد و تحول در همین نقطه خاتمه یابد چنین نظامی برای این فیلسوف خوشایندتر از سرمایه داری خصوصی نیست !!! (ادامه در بخش بعدی)

ادامه دارد…
@Philosophicalthinking

مدیر خبرگزاری
کابل ۲۴ یک خبرگزاری مستقل است، راوی رویدادهای تازه افغانستان و جهان در ۲۴ ساعت شبانه‌روز. کابل ۲۴ در بخش‌ بازتاب‌ خبرهای تازه، تهیه‌ گزارش‌، ارائه تحلیل‌های کارشناسانه و حمایت از حقوق انسانی همه مردم افغانستان به ویژه زنان و اقلیت‌ها، و تقویت‌ و ترویج آزادی‌های اساسی و انسانی فعال خواهد بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *