ویدئوی تکان دهندە و تراژیک فوق ترجمان این پند قدیمی است: آزادی بدون بها نیست و مردمی که آن را می خواهند باید نرخ آن را بپردازند.
ظاهرا این سخن امروز ببش از همه دربارەی فلسطینیها صدق میکند.
کابل ۲۴: ملتی که آزادی ملی آنها در قرن بیستم که عصر شکوفایی جنبش های ناسیونالیستی و تشکیل دولت های ملی بود، میسر نشد و اکنون ناچارند بهای آن را به قیمت روز بپردازند.
به نرخ قرن بیستویکم و از دست یکی از قدرتهای خاورمیانه که حامیانی پروپاقرص در شمال جهانی دارد.
اما نکتەی مهم آنست که به نظر می رسد دیوار بلند این حمایت ترک خوردهاست.
دولت های اروپایی و در راس آنها بریتانیا و فرانسه، از نسل کشی و سیاست قحطی عمدی اسرائیل در غزه به ستوه آمدەاند.
این دو دولت به رسمیت شناختن دولت فلسطین را در دستور کار گذاشته و با صدای بلند خواهان خاتمەی فجایع جاری هستند.
زوال حمایت سنتی بریتانیا و فرانسه از دولت یهود تحولی بغایت مهم است.
اسرائیل استقلالش را از دست انگلیس گرفت و تا سال ۱۹۶۷ که آمریکا متحد استراتژیکش شد، فرانسه اصلی ترین حامی آن به شمار میرفت.
ناگفتە پیداست کە دولت های غربی و از جمله آمریکا از افکار عمومی شان بیشتر از دولت های غیردمکراتیک حساب میبرند.
اکنون در میان نسل جوانتر جوامع غربی اسرائیل موجودیتی متجاوز و سفاک تلقی و همدردی با آرمان فلسطینیان رو به فزونی است.
گویی به مرور شرمساری ناشی از گناه هولوکاست به تلخکامی روزافزونی بدل می شود:
سرخوردگی از عملکرد فاجعه بار دولت و ارتش اسرائیل و تداوم کشتار آنلاین علیه جمعیت غیرنظامی.
“کر آوایی” بلوک حاکم بر اسرائیل که از درکی از جهان در حال دگرگونی ندارد، مزید بر علت شده و به روند موصوف سرعت بخشیدهاست.
کر آوایی به عنوان نوعی اختلال روانی که فرد مبتلا از شنیدن نغمه ها و آواهای موسیقی ناتوان می شود، شایستەی ائنلاف حاکم بر تل آویو است.
ترکیبی از راست مذهبی و ناسیونالیست های افراطی که نمایندگی شهرک نشینان و مهاجران روس و محافظه کاران ارتدوکس را بر عهده دارد.
جدا از پیشامد سلبی موصوف تحولی دیگر فرادستی اسرائیل را تهدید می کند. تغییر در پیکرەبندی نظام جهانی و ظهور قدرتهای جدیدی چون چین، هند، روسیه، برزیل، ترکیه و …که نظم غرب محور کنونی را به چالش میکشند.
در جهان آینده دور از انتظار نیست که آمریکا رهبر جهان و منطق آن فصل الخطاب نباشد.
درست است که اسرائیل با تنوع بخشی به شرکای خارجی خود، دیگر جزیرەای منزوی و کشوری کاملا متکی بر غرب نیست.
اما پویاییهای ناشی از جهان بین الملل در حال تغییر، پیچیدگی های تازهای میآفریند که لزوما به سود آن نیست.
در جریان سفر اخیر ترامپ به خلیج فارس که در جریان آن اسرائیل تا حد زیادی نادیده گرفته شد، گوشه هایی از فرایند فوق رخ نمود.
ترامپ با اهداف سیاسی و اقتصادی معینی به منطقه آمد. اما بستر استراتژیک آن چیزی نبود جز بازآرایی ترتیبات سیاسی و امنیتی منطقه به منظور مقابله با نفوذ روزافزون چین در خاورمیانه.
با این وصف نباید اهمیت تحولات مورد بحث را دستکم گرفت.
اسرائیل قدرتی هسته ای با توانایی های نظامی و مهارت های اطلاعاتی کم نظیر است. اما قدرت نرم آن با شتابی زیاد در حال تنزل است.
در سایەی حکومت بیست سالەی نتانیاهو به سختی می توان دمکراسی معیوب و شکنندەی آن را به رخ حکومت های غیردمکراتیک منطقه کشید.
قساوت بی حد و حصر و آمیخته با نسل کشی آن در غزه، مشروعیت اخلاقی محصول هولوکاست را با خود بردهاست.
در شرایطی که مسیر دیپلماتیک ساف و جنگ مسلحانەی حماس هر دو عملا شکست خورده اند، میتوان پیشبینی کرد که دو تحول کفەی موازنه را در آینده به سود فلسطینیان آواره برگرداند:
وارونگی افکار عمومی جوامع غربی و تغییر در مناسبات قدرت جهانی!
صلاح الدین خدیو


