خاورمیانه بزرگ در خلال نیم قرن گذشته، بیش از هر منطقه دیگری شاهد جنگ بوده است. کشورهای خاورمیانه یک سوم همه درگیری های مسلحانه در سراسر جهان را از آغاز قرن بیست و یک، به خود اختصاص داده اند.
نویسنده: بشاره مروان
این جنگ ها بیشتر جنگهای امپریالیستی و پسااستعماری بوده اند که از سوی غربی ها و اوباش منطقه مهندسی شدهاند و از ترس و از اعتقادات مذهبی برای پیشبرد منافع خود استفاده میکنند. بهانه این جنگهای بیهوده در خاورمیانه فریبکارانه و اهداف آنها توهمآمیز بوده است. کشورها ویران، انسجام ملی آنها نابود و اقتصاد آنها فلج شده است.
جنگ های امریکا در افغانستان و عراق فریکارانه، پرهزینه و مخرب بوده است. بدتر از آن که، پس از اعلام پایان مأموریتهای جنگی از سوی واشنگتن، تعداد بیشتری از افغانها، عراقیها و آمریکاییها بیهوده جان خود را از دست داده اند و پس از سال ها اشغالگری و ادعاهای پیشرفت، سرانجام واشنگتن با تحقیر خارج شده است.
روسیه نیز پنج سال پس از مداخله در سوریه، خود را پیروز اعلام کرده، ولی واقعاً چه چیزی جز عاید سوریه شده است؟ حتی زمانی که قدرتهای غربی در لیبی نفتخیز به بهانه توقف کشتار توسط رهبر غیرعادی آن مداخله کردند، کشور به سرعت وارد یک جنگ داخلی شد و مردم لیبی احمقانه، با خود به جنگ پرداختند.
امنیت غرب، امنیت انرژی، یا امنیت اسرائیل همیشه بهانههای خوبی برای مداخله نظامی غرب در قرن گذشته بود، ولی امروز که اسرائیل یکی از دولت های مطرح منطقه است و نفت آن اهمیت گذشته را ندارد، باز هم قدرتهای امپراتور بهانه های تازه ای را برای مشروعیت بخشیدن به استفاده از زور پیدامی کنند.
همین موضوع را در مورد مناقشات منطقه ای و داخلی کشورها می توان گفت. اسرائیل چقدر دیگر باید بجنگد تا سرانجام تشخیص دهد که راه گریزی مگر پایان دادن به اشغالگری و تقسیم سرزمین به طور مساوی و عادلانه با فلسطینیان وجود ندارد و نمی توان همیشه در حال جنگ بود.
هیچ مناقشه ای خونین تر و احمقانه تر از جنگ ایران و عراق نبود که چیزی جز مرگ و ویرانی به بار نیاورد.
از سوی دیگر و در حال که ایران واقعاً از تنش میان کشورهای عربی و تنش های داخلی آنها بهره برداری میکند، دیکتاتورهای عرب مقصر واقعی هستند. آنها مهندسان درگیریهای فرقهای و داخلی در میان مردم و همسایگان خود هستند.
هیچ برنده و بازنده ای در جنگ های داخلی وجود ندارد. فقط به سوریه، یمن، سومالی، عراق، لیبیا، لبنان، سودان، الجزایر، سودان جنوبی، اتیوپی، افغانستان و غیره نگاه کنید. پس چرا مردم لبنان با آتش بازی می کنند، آیا از جنگ داخلی خونین ۱۴ ساله خود درس نگرفته اند؟ آیا آنها به اندازه کافی زجر نکشیده اند؟
برای طالبان شرم آور است که به شکست ابرقدرت جهان افتخار میکند ولی مردم خود را که به آزاد ساختن آنها می بالد، سرکوب میکند. آنها به جای دست در دست دادن با هموطنان خود به پایتخت هجوم بردند و پزشکان، وکلا و مهندسان و بسیاری از کمک های بشردوستانه و سایر کمک های بین المللی کشور را فراری دادند.
از زمان یونان و رم باستان، تاریخ بارها و بارها به ما نشان داده که اگر پیروزی به بهای ویرانگری شدید حاصل شود، مساوی با شکست است. رهبران جهان باستان یک یا دو نکته در مورد شجاعت و شرافت می دانستند و ارتش خود را در میدان نبرد رهبری می کردند، ولی جنگ طلبان امروزی مزدوران را استخدام می کنند و فقرا را در مقابل فقرا قرار می دهند.
اگر مردم به همان اندازه که زمان خود را صرف جنگ و مقابله با عواقب ویرانگر آن کرده اند، برای جلوگیری و اجتناب از جنگ وقت می گذاشتند، شاید جهان جای بهتری بود و با این حال، توهم پیروزی از طریق کشتن و تسلط از طریق ویرانی همچنان در منطقه و جهان وجود دارد.