احتمالا کمونیست های چینی بیشتر از امریکایی ها به سوگ هنری کیسینجر نشستەاند. واقع گرایی بدون شفقت که بیش از هر سیاستمداری روندهای جهانی را در دهەهای پایانی قرن گذشته تغییر داد.
کابل ۲۴: در پیام های تسلیت رهبران پکن، او دوست قدیمی مردم چین و دیپلمات افسانەای نامیده شده است.
در ادبیات سیاسی کمونیستی عباراتی چون دوست خلق، شاعر و هنرمند خلق و …حاوی عالی ترین مراتب پاسداشت است.
تکریم کیسینجر در میانەی بحران در روابط واشنگتن و پکن از سوی رهبران چین، خالی از معنا نیست.
اگر دنگ شیائوپینگ رهبر اصلاح طلب کمونیست را خالق چین مدرن امروز بدانیم، نباید از نقش تسهیل گر و مکمل کیسینجر غفلت کرد.
در واقع این کیسینجر بود که با دیپلماسی زیرکانەی خود روابط چین و امریکا را بهبود بخشید و درهای جهان را به روی ” زردهای سرخ ” باز کرد.
این استراتژیست قهار، در اوج جنگ سرد با شوروی به فکر استفاده از اختلافات مسکو و پکن جهت محاصرە و مهار مسکو افتاد.
چین و شوروی دو غول بزرگ دنیای کمونیست در اواخر دهەی 60 هر دو سیاستی خصمانه در برابر امریکا و جهان غربی داشتند.
اما همزمان با یکدیگر درگیر جنگ سردی عمیق و ایدئولوژیک با هم بودند که در سال 1969 به طرزی خطرناک به درگیری های خونین مرزی تبدیل شد.
تنش مرزی با شوروی که از قدرت آتش مطلق علیه همسایەی آسیایی کمونیست خود برخوردار بود، چینی ها را که در داخل سرگرم انقلاب ویرانگر فرهنگی بودند، بیش از پبش از دنیای خارج هراساند.
کیسینجر زمان را برای بهرەبرداری از شکاف دنیای کمونیست مناسب دید و روابط چین و امریکا را پس از دهەها انفصال از نو برقرار کرد.
بدین سان دشمن ایدئولوژیک آمریکا به شریک ژئوپولتیک و متحد تاکتیکی آن علیه دشمن بزرگ تر یعنی شوروی تبدیل شد.
پاداش چین چه بود؟
پذیرش در اقتصاد جهانی و برخوردار شدن از همکاری نامحدود نهادهای مالی غربی بدون پیش شرطهایی چون ادغام سیاسی در هنجارهای غربی و کنار نهادن ایدەها و اصول حکمرانی غیردمکراتیک حزب کمونیست.
هرچند غربی ها امیدوار بودند این گشایش در نهایت به تغییرات سیاسی و گذار دمکراتیک در چین منتهی شود، اما آماده نبودند آن را با همین سخاوت در اختیار شوروی قرار دهند.
از رهگذر این سیاست که معمار آن کیسینجر بود، چین بزرگ ترین رشد اقتصادی تاریخ را تجربه کرد و به ظهور آن در مقام ابرقدرتی بالقوه انجامید.
البته بدون آنکه تغییرات سیاسی مد نظر غربی ها محقق شود.
در این میان شوروی هم فروپاشید و روسیه در مقام قدرتی کوچک تر به تهدید کم اهمیت تری از چین تبدیل شد.
از این رو در سال های اخیر که روابط چین و امریکا بیش از پیش رقابتی و تنش آلود شده، برای نخستین بار تردیدهایی دربارەی نبوغ مورد تحسین کیسینجر در زمینەی بازسازی روابط با چین به میان آمده است.
چین و روسیه مانند دهەی پنجاە بهم نزدیک شدە و درصدد بازنوبسی ترتیبات سیاسی جهان بر مبنای جایگاه تقویت شدەی خود هستند.
با این تفاوت که این بار چین قطب صنعتی و فن آوری است و روسیه به توان نظامی متکی است.
از دیگر سو چین شی جین پینگ گویی دست غرب را خوانده است. شی از بیم افزایش سریع درآمد سرانه و فربه شدن بیشتر طبقەی متوسط که بالقوه خطر تغییرات دمکراتیک را در پی دارد، در صدد تجدید نظر در پلتفرم اصلاحات سال 1978 به منظور گذاشتن کنترل جلوی رشد اقتصادی و کنترل بیشتر جامعه است.
با این وجود کیسینجر تا آخرین روزها همواره مدافع ثابت قدم سیاست گشایش نسبت به چین باقی ماند، در عین حال نتوانست نگرانی خود را از اوضاع پیچیده و بغرنج فعلی کتمان کند و گفت:
برخورد نظامی میان چین و امریکا محتمل است و ریل روابط کنونی باید عوض شود.
جنگ سرد فعلی البته بر خلاف جنگ سرد اول، ظرفیت کمتری برای تقسیم ساختاری جهان دارد و اهمیت عنصر ایدئولوژی هم در آن ناچیز است.
در واقع بیشتر رقابتی بر سر قدرت است. مفهومی که از دید کیسینجر پایەی اصلی سیاست میباشد.
صلاحالدین خدیو