ضربالاجل دیشب ترامپ تردید اندکی دربارهی ورود مستقیم آمریکا به جنگ علیه ایران باقی گذاشته است.
این چالشی مستقیم علیه استراتژی ایران برای فرسایشی کردن جنگ به قصد کاستن از تابآوری اسرائیل است.
کابل ۲۴: ایران در مواجهه با برتری فناوری و تفوق هوایی اسرائیل، در پی آنست که با طولانی کردن نبرد، بیشترین حس ناامنی را به دشمن تحمیل کند.
نگهداشتن جمعیت در پناهگاهها، بالا بردن هزینههای اقتصادی و در نهایت امید به ته کشیدن تیرهای گنبد آهنین رئوس اصلی راهبرد دفاعی تهران را تشکیل میدهد.
به ظن قوی ایران دنبال حصول نتیجهای چون جنگ ۳۳ روزهی اسرائیل با حزبالله است.
جنگی که در پایان آن نهتنها حزبالله جان سالم بهدر برد، بلکه توانست در شرایطی نسبتاً مساوی، آتشبس را به خصم تحمیل کند.
در مقابل اسرائیل برای اجتناب از این مسیر، مجدانه در پی کشاندن پای امریکا به جنگ است.
با این تفاصیل، موضع نهایی امریکا تعیینکنندهاست.
برای شخص ترامپ ورود مستقیم به جنگ گزینهی مطلوبی نیست. ترجیح او برونسپاری جنگ به پیمانکار امنیتی خود در منطقه یعنی اسرائیل است.
از سوی دیگر به لحاظ روانشناختی، شکیبایی رئیسجمهور جنجالی امریکا مانند تابآوری اسرائیل محدود و قابل تخمین است.
ترامپ برخلاف اسلاف خود تمایلی به مذاکرات دشوار و پیچیده ندارد و در پی نتایج آنی و ملموس است.
به طور مثال سر باز کردن دوبارهی بحران کنونی فرضاً در شش ماه یا یک سال دیگر برای وی کابوسی شخصی و فاجعهای سیاسی است.
از این رو وی حملات اسرائیل را اهرم فشاری جهت کوتاه آمدن ایران از خواستهی اصلی خود مبنی بر حفظ حق غنیسازی میبیند.
میتوان احتمال داد که مهلت دو هفتهای وی به ایران بر اساس ترکیبی از این نگرانیها و انگیزهها اتخاذ شده است:
این دو هفته زمانی تقریبی برای اتمام ذخایر سیستم گنبد آهنین اسرائیل و اجبار آمریکا برای ورود به جنگ است.
اگر موشکهای رهگیر اسرائیل تمام شوند ایران به راحتی میتواند حتی با موشکهای نسل اول عمق آن را هدف قرار دهد.
امری که میتواند واکنش طبیعی امریکا را برانگیزد. خاطرنشان میشود در جنگ اکتبر ۱۹۷۳ هنگامی که در سه روز اول نشانههای شکست نسبی اسرائیل پدیدار شد، امریکا با پل هوایی معروف خود، ورق را برگرداند.
همچنین این مهلت میتواند زمان مورد نیاز برای آوردن ناوها و کشتیهای جنگی به خلیج فارس جهت آمادهسازی برای حمله به ایران باشد.
این تمهیدات برای مقابله با بستن تنگهی هرمز توسط ایران و حملات به پایگاههای آمریکایی در منطقه، حیاتی است.
بعید است که ایران با چشمپوشی از غنیسازی و در شرایط جنگی به روند سیاسی مردهی کنونی بپیوندد.
افزون بر بیاعتمادی شدید به تمهیدات سیاسی به عنوان تاکتیکهای فریب و غافلگیری، دست شستن از حق غنیسازی، آخرین ابزارهای چانهزنی و کسب امتیاز را از دستش خارج خواهد کرد.
این امر در شرایط کنونی که آسمان ایران محل تاختوتاز پرنده و ریزپرندههای متخاصم شده، در حکم یک خودزنی استراتژیک خواهد بود.
تاکتیک کنونی تهران کسب آتشبس و اجتناب از بدهبستان زیر آتش است.
ایران در پی ترغیب ترامپ جهت فشار آوردن به اسرائیل جهت پایان عملیات نظامی و سپس آغاز گفتگوهاست. احتمالاً مشوقی که در این زمینه ارائه میدهد، پذیرش برخی محدودیتها فراتر از توافق برجام است.
روزهای آینده سرنوشتساز و تعیینکننده است. اسرائیل تصمیم خود را گرفته و وارد ماجرایی خطرناک شدهاست.
اما وضع در تهران و واشنگتن فرق میکند. ترامپ به وضوح امیدوار بود که تحولات نظامی فراتر و سریعتر از روند سیاسی عمل کند و محتاج تصمیم کبری نباشد. امری که تاکنون محقق نشدهاست.
ایران هم که با جنگی همهجانبه و نیابتی از سوی دنیای غرب روبروست.
اکنون تصمیم ترامپ تعیینکنندهاست.
صلاحالدین خدیو